امام علی(علیه السلام)

(و ان الکتاب لمعى ما فارقته مذ صحبته.)1 کتاب خدا با من است و از آن زمان کهبا آن همنشین شدم از آن جدا نشدم. جمله کوتاه اما پرمعناى فوق, بیانگر پیوند ژرف و استوار امام على(ع) با قرآن است. پیوندى که نه تنها بر عمل و رفتار امام که برساحتهاى احساس و عاطفه و فکر و اندیشه او نیز سایه افکنده است. امام در حقیقت نمونه کامل کسى است که خود در توصیف او فرمود:
پیوند قرآن و على(ع) چونان ژرف و استوار است که مانند آن را در کسى دیگر نتوانجست. قرآن با روح و جان على(ع) آن گونه درآمیخته که وصف آن میسّر نیست, قرآن برعلى(ع) آن گونه تأثیر گذاشت که پس از پیامبر بر هیچ فرد دیگر تا آن حد تأثیر نکرد وعلى نیز قرآن را آن سان شناخت و به آن عمل کرد که پس از پیامبر هیچ کس دیگر نه بدان گونه شناخت و نه تا آن حد به قرآن عمل کرد. راز این پیوند عمیق, در سخنان خود آن حضرت آمده است:
از آنجايي كه قرآن كريم جايگاه خاص و بسيار رفيعي دارد، علي عليه السلام نسبت به اين كتاب مقدّس احترام زيادي قائل بود. بدين جهت، هم خود اهتمام داشت و هم از ديگران مي خواست به اين كتاب آسماني اهميت بيشتري بدهند. چنانچه مي خوانيم آن حضرت روي تعظيم قرآن و اهتمام به قرائت و تجويد و ترتيل و با طهارت بودن به هنگام قرائت و با خشوع و خضوع خواندن و نيز بر تدبّر در معاني آن، سفارش فراواني داشت كه در ذيل يادآوري مي شود:   تعظيم و احترام به قرآن
قرآن كريم و اين كتاب آسماني آنقدر با عظمت و گران سنگ است كه تاكنون هيچ گفته و نوشته با آن برابري نكرده و تا روز قيامت نظير و مانندي برايش پيدا نخواهد شد. چرا كه اين كتاب، كلام خداوند است؛ وحي الهي است كه بر رسول بشريّت و پيامبر خاتميّت نازل گشته است. اين قرآن كه در زمان نزول، توسّط پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم شرح و تفسير و تأويل مي شد؛ پس از وي شرح و تفسيرش به عهده خاندان پاك و معصوم آن حضرت واگذار گرديد. به آنانكه امينِ وحي خدا، بارها براي آوردن پيام خدا براي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به خانه شان آمد.
بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص) نخستين كسي كه به جمع آوري و تدوين قرآن پرداخت حضرت علي(ع) بوده هرچندعلماي سنت بر حسب اختلاف نظر نام چهارنفر، يعني حضرت ( علي(ع)، ابوبكر، عمر و زيدبن ثابت) را به عنوان نخستين جامع ومدون قرآن نام مي برند، ولي بيشتر علماي اماميه بر اين عقيدهاندكه نخستين جامع قرآن بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص)،حضرت عليبن ابي طالب (ع) بوده و اين موضوع، در روايات ومدارك شيعه و سني فراوان ذكر شده است.
آياتي كه در قرآن مجيد در شأن حضرت علي(ع) و ساير اهل بيت نازل شده و يا ايشان از مصاديق بارز آن هستند، فراوان است. از طرف ديگر عمل به دستورهاي قرآن از ناحيه? تمامي مسلمانان پيوسته صورت مي گرفت و همگان خود را موظف به عمل به آن مي دانستند و لااقل صحابه? خالص پيامبر اكرم(ص) تلاش مي كردند كه به دستورات قرآن كاملاً عمل كنند. حتي برخي موارد به جهت عملي كه حضرت علي(ع) يا يكي ديگر از صحابه انجام داده بودند آيه اي نازل مي شد و آن عمل را مورد تحسين و ترغيب قرار مي داد، سپس ديگران نيز به هر علت و انگيزه، انجام آن عمل را جزء برنامه هاي خويش قرار مي دادند.
علي(ع) مظهر همه آيات الهي و جلوه تام كتاب تدويني (قرآن)است. او كتاب عيني خداوند است و همان راهي را پيموده كه قرآن كريم ترسيم نموده و همانگونه زيست كرده كه خداوند در كتابشرهنمون شده است. پيوند علي(ع) و قرآن پيوندي حقيقي است ويكي بدون ديگري متصور نيست، چنان كه پيامبر اكرم(ص) درسخني بلند فرموده است: «علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يفترقا]لايفترقان[حتييردا علي الحوض»1
از آن روز که طنین وحى جان پیامبر(ص) را تسخیر کرد, هماره تن بى سایه او رامونسى همسایه بود, و روح شیفته و آسمانى او را همدمى آرامش مى داد و یارى مى نمود. تاریخ با همه تنگ نظرى ها در ثبت حقایق و با همه تاراجى که بر واقعیتهاى ثبت شده روا داشته, خوشبختانه نتوانسته است از نام و نشان آن همره همراز چشم بپوشدو یا آن را در غبار و خاشاک خبرهاى جعلى محو و بى رنگ سازد.
تفسير قرآن كريم به روزگار رسول الله(ص) آغاز شد و با پاسخ هاى آن بزرگوار به پرسش هاى مردمان درباره آيات و آموزه هاى وى در تبيين و توضيح آيات الهى, دامن گسترد. آن گاه به روزگار صحابيان دامن گشود و كسانى از صحابيان به تفسير و تبيين آيات الهى شهره شدند. جلال الدين سيوطى در جايى نوشته است: از ميان صحابيان ده نفر به تفسير مشهورند: خلف
گرچه تفسیر مدون و مستقلی به نام تفسیر علی علیه السلام وجود ندارد، اما مطالب تفسیری فراوان آن حضرت در لابلای کتب روائی و تفسیری از طریق شاگردان آن حضرت نقل شده و در دسترس است .